نژلا پیکانیان: در بحبوحه بحث فیلترینگ تلگرام و استفاده از فیلترشکن برای استفاده از این پیامرسان و بحث فضای مجازی که چند سالی است داغ شده، این روزها فیلمی در حال اکران است که به همین بحث پر چالش میپردازد. «جشن دلتنگی» به کارگردانی پوریا آذربایجانی که اولین نمایشاش را در جشنواره فیلم فجر پشت سر گذاشت، این روزها در سینماها در حالی اکران شده که فضای جامعه پر از کنش و واکنش به فیلتر شدن تلگرام است.
آذربایجانی که فیلم قبلیاش «اروند» را با موضوع جنگ ساخت، این فیلم را نشات گرفته از دغدغه شخصیاش میداند. او در گفتوگو با خبرآنلاین درباره «جشن دلتنگی» و ویژگیهایش گفته است.
از نگاه خودتان مهمترین ویژگی و تفاوت «جشن دلتنگی» با ساختههای قبلیتان چیست؟
«جشن دلتنگی» قطعا به لحاظ جهانبینی هیچ تفاوتی با کارهای قبلی من ندارد. از طرف دیگر در چهار یا پنج سال گذشته جهانبینی من دچار تغییر عجیب و غریبی نشده است. ولی این فیلم قطعا در فرم با مثلا فیلم قبلیام «اروند» متفاوت است. «اروند» فیلم جنگی و دفاع مقدس بود و میشد این فضا را در آن ایجاد کرد که پلانهای متفاوتتر و شلوغتری را بگیرد و در عین حال به لحاظ بصری هم شاید پلانها جذابتر میشدند. ولی «جشن دلتنگی» به لحاظ شکل و شمایل فیلم ایستاتری است، کاراکترهای آن کاراکترهای تنهاتری هستند و بنابراین مخاطب با یک اتمسفر متفاوتتر نسبت به «اروند» مواجه خواهد شد. در نهایت هر دوی این فیلمها و حتی فیلمهای قبلی من به نوعی به اصالت روابط سالم انسانی و آدمها با یکدیگر احترام میگذارند. اما فرق این دو فیلم در فرم است و امیدوارم که تماشاگر آن را ببیند و راضی باشد.
قصد مقایسه ندارم اما فیلمهایی با این مضمون و درونمایه پیش از این ساخته شدند، اما شما اشاره کردید «جشن دلتنگی» به لحاظ فرم فیلم متفاوتی است. به عنوان نویسنده و کارکردان این اثر وجه تمایز فیلمتان را بیشتر در کدام بعد میبینید؟
من فیلمهای ایرانی را که در رابطه با فضای مجازی ساخته شدند باشند، زیاد ندیدم، غیر از فیلم آقای ابوالحسن داودی، «رخ دیوانه» که درباره فیس بوک بود.
چندی پیش فیلم «حریم شخصی» هم با همین مضمون اکران شد.
من این فیلم را ندیدم، اما به نظرم فیلم آقای داودی فیلم جذابی بود اما فیلمی بود که به نوعی بعد سرگرمکنندگی پررنگتری داشت. یعنی شما میتوانستید با دیدن این فیلم سرگرم شوید به این خاطر که درگیر میشدید که حالا واقعا چه اتفاقی افتاده و قرار است چه اتفاقی در ادامه بیفتد و به همین واسطه درگیری ذهنی پیدا میکردید. فرق «جشن دلتنگی» با آن فیلم این است که بیش از آنکه برای سرگرمی ساخته شده باشد برای فکر کردن ساخته شده است. در واقع مخاطب در این فیلم 4 روایت از آدمهایی را میبیند که درگیر مسائلی در زندگیشان هستند که بیش از اینکه شما فکر کنید حالا چه میشود، به این موضوع فکر میکنید که احتمالا شبیه این موقعیتها برای خودتان یا دوستان و اطرافیانتان هم وجود داشته است. احساس میکنم تفاوت «جشن دلتنگی» با فیلم «رخ دیوانه» هم در همین مسئله است.
در عین حال ما سعی کردیم فیلمی ساخته شود که با اینکه به نوعی متفکرانه است، مخاطب عام هم آن را ببیند و برایش جذاب باشد. به همین دلیل نکات و مسائلی در آن رعایت شده که مخاطب حتی لحظاتی بخندد و با فیلم جلو رود و به این فکر کند که قصهای که من در ذهنم بود را حالا در این فیلم به نوعی دیگر میبینم.
با توجه به به روز بودن قصهای که این روزها خیلیها با آن درگیرند، چقدر از واقعیات الهام گرفتید؟
اتفاقا این نکته را هم خیلی مدنظر داشتم. مثلا قصهای که من به عنوان مخاطب چند روز پیش در ذهنم داشتم در این فیلم وجود دارد. به همین دلیل است که میگویم فیلم برای مخاطب عام هم جذاب است.
نکته جالبی که درباره خودتان وجود دارد این است که خودتان اصلا اهل فضای مجازی، تلگرام و یا اینستاگرام نیستید، چظور شد که با اینکه خودتان از این فضا فاصله دارید به سراغ چنین موضوعی رفتید؟ البته میدانم که همسرتان هم نویسنده فیلم هستند. پرداختن به این موضوع چقدر نشات گرفته از دغدغه خودتان نسبت به مسائل اجتماعی است؟
بسیار زیاد، من اصولا اگر دغدغه مسئلهای را نداشته باشم سراغش نمیروم به این دلیل که من از سینما پول در نمیآورم. درآمد من از جای دیگری است و سینما برای من بیش از اینکه پول درآوردن و ارتزاق باشد، ماجرای دل است.
احساس کردم در دو سه سال گذشته، جهان، کشور و شهری که در آن زندگی میکنم دچار یک بحران شده است و خودش هم این بحران را درک نمیکند. فارغ از نظرات سیاسیون و حکومتها که مثلا فلان برنامه فیلتر شود و این بحثها یا اینکه مثلا فلان موضوع اخلاقی است و موضوع دیگر غیراخلاقی، به نظر من فضای مجازی راهی را میرود که آدمها را معتاد خودش میکند، یعنی آدمها معتاد میشوند که بروند سر گوشیهایشان که ببینند فلان مطلبی که به اشتراک گذاشتهاند چند تا لایک خورده، ناراحت شوند از اینکه تعداد کمی لایک گرفتهاند و خوشحال از اینکه خیلی لایک داشتند. از کامنتهای خوب خوشحال و از اظهارنظرهای بد ناراحت شوند و نسبت به آنها واکنش نشان دهند. همه اینها باعث میشود که بخشهایی از زندگیشان حذف شود، مثلا زمانی را که میتوانند برای کتاب خواندن، برای در کنار همسر و فرزندشان بودن صرف کنند را به فضای مجازی اختصاص دهند. همه اینها به نظر من باعث میشود رفته رفته آدمها دچار یک تنهایی عجیب و غریب شوند. به نظرم کار من به عنوان فیلمساز این است که یادشان بیاورم که چنین چیزی وجود دارد و حالا خودتان میتوانید تصمیم بگیرید که میخواهید چکار کنید.
من شخصا اینستاگرام ندارم، دوستش هم ندارم، پیشنهاد نمیکنم آدمها اینستاگرام نداشته باشند ولی پیشنهاد میکنم وقت صرف کردن در این فضا و فضاهای مشابه و حتی استفاده از هر چیزی را مدیریت کنند تا بتوانند تعادل را میان همه چیز برقرار کنند. به نظرم خیلی خوب است که آدمها مهمانی میروند ولی اگر هر هفت شب هفته مهمانی بروند آنوقت دیگر مهمانی رفتن به عنوان یک موضوع جدید هیچ جذابیتی ندارد و به یک اتفاق روتین تبدیل میود و هیجان و جذابیتاش را از دست میدهد. مثل اینکه شما هر چیزی که میخواهید در دسترستان باشد و این خیلی بد است.
«جشن دلتنگی» چند بازیگر اصلی دارد، در انتخابشان چالشی داشتید؟
نه واقعا، خوشبختانه انتخابهایی که داشتیم تقریبا 70تا 80 درصدشان همانهایی بودند که از ابتدا مدنظر داشتیم و آنها هم توانستند همان موقع سر فیلمبرداری بیایند. الان هم که فیلم اکران شد از انتخابهایم راضی هستم و حتی اگر بخواهم دوباره این فیلم را بسازم باز هم با همین بازیگران آن را میسازم و سراغ گزینههای دیگر نمیروم.
57244
نظر شما